حدود یک ماه پیش، به دنبال توییت زیر، بحثهای زیادی شکل گرفت:
بعد از دیدن واکنشهای کاربران توییتری نسبت به این موضوع و عدم پاسخگوییِ درست و مستدلِ کاربری که توییت کرده بود، تصمیم گرفتم در یک رشتهتوییت این موضوع رو بیشتر و درستتر توضیح بدم.
اما با دیدن بحثهایی که زیر توییتم شکل گرفت، فهمیدم مسئله خیلی پایهایتر و ریشهایتره و حساسیتهای زیادی هم روش هست. از اونجایی که این قضیه و فرهنگسازی براش، خیلی خیلی مهمه و توییتر رو پلتفرم مناسبی برای این پرسش و پاسخ ندیدم + پرسشها اغلب تکراری بودن + متوجه شدم توضیحاتِ بیشتری نیازه، تصمیم گرفتم درموردش یه پست وبلاگ بنویسم و کامل موضوع رو بشکافم.
سعی میکنم اول یه سری اطلاعات پایهای بدم و بعد تک تک سوالات مهمی که شد رو مطرح کنم و پاسخش رو بیارم.
خوشحال میشم اگه باز هم سوالی در این زمینه داشتید یا اینجا یا توی توییتر یا تلگرام من (@fghasemii) مطرح کنید تا درموردش بحث کنیم.
چرا باید این پست رو بخونم؟
روز به روز افراد بیشتری به سفر کردن علاقهمند میشن و تعداد سفرهای انجامشده داره افزایش پیدا میکنه. پیشبینی میشه با این روند افزایشی، تا سال ۲۰۳۰، تعداد کسایی که سفر میکنن نزدیک به ۲ میلیارد نفر بشه. دو تا آینده متصوره. یا میتونیم به روند اشتباه سفر کردن ادامه بدیم و دنیا رو نابود کنیم که دیگه دلیل و جایی برای سفر کردن وجود نداشته باشه یا اینکه در کنار هم، درست سفر کردن رو تمرین کنیم و یاد بگیریم و به سفرهامون ادامه بدیم.
گردشگری میتونه باعث بشه دنیا به جای بهتری برای زندگی تبدیل بشه – با رسوندن سود اقتصادی به جوامع نیازمندتر و اشتغالآفرینی برای اونها، تبادل فرهنگی، رشد و خودشکوفایی فردی(برای گردشگران و جامعه محلی)، جهانبینی و درک بیشتر از جهان پیرامون و زندگی.
این بستگی به ما داره که کدوم یکی از این دو راه رو برای آینده خودمون و جهان پیرامونمون انتخاب کنیم؟!
صنعتِ گردشگری یکی از رو به رشدترین صنایع دنیاست. الان بعد از نفت و کشاورزی، از لحاظ درآمدی، سومین صنعته و پیشبینی میشه تا ۱۰ سال آینده، دومین باشه (البته در دنیا نه در ایران 😒)
از اونجایی که گردشگری بر پایهی مردمه و برخلاف نفت، عمده درآمدش مستقیم به خود مردم میرسه، توسعهی گردشگری میتونه شغلهای زیادی ایجاد کنه که باعث احیای جوامع محلی بشه.
هرچند، مثل بقیهی توسعهها، توسعهی گردشگری هم میتونه باعث ایجاد مشکلاتی بشه؛ مثل: آسیب به طبیعت، از بین رفتن فرهنگهای اصیل و میراث فرهنگی، آسیبهای اجتماعی و … که نمونههاش رو میتونیم اطرافمون زیاد ببینیم.
بنابراین برای جلوگیری از این مشکلات، بحث گردشگری پایدار (sustainable tourism) در دنیا مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته. جلوتر بیشتر درموردش صحبت میکنم و توضیح میدم اما به طور کلی معنیاش اینه که: «گردشگری باید جوری انجام بشه که به گردشگر، جامعه محلی، محیط زیست و میراث فرهنگی مقصد احترام گذاشته باشه» و هدف اصلی اینه که هم گردشگر از سفرش لذت ببره و یاد بگیره و هم جامعه محلی سود ببره و هر دو طرف رشد کنن.
برای اینکه این اهداف محقق بشه، هم لازمه گردشگرها آگاه بشن و آگاهانه سفر کنن و هم جامعه محلی آموزش ببینه.
از اونجایی که علاقه و عطش به سفر کردن بین هم نسلهای ما داره روز به روز بیشتر و مقاصد جدیدی کشف و معرفی میشه، به همون اندازه نیاز به آگاهیبخشی در این زمینه هم بیشتر از قبل حس میشه.
به طور مثال، قبلا همه فقط میرفتن شمال، دریای کاسپین و جنگلهای شمال (به این اتفاق هم mass tourism یا گردشگری انبوه میگن که بسیار مخربه).
گردشگری انبوه در شمال
گاهی لابهلاش یه کیش، شیراز و اصفهانی هم میرفتن. اما اتفاقی که داره الان میفته و شبکههای اجتماعی هم توش بسیار تاثیرگذار بودن، اینه که روز به روز مقاصد جدید و بکری معرفی میشن و قبل از اینکه آگاهی گردشگرها و جامعه محلی افزایش پیدا کنه، ملت هجوم میبرن به اونجا و طبیعت و فرهنگش تخریب میشه. مثل اتفاقی که توی هرمز و جزایر جنوب، بلوچستان و … داره میفته.
هدف از به اشتراک گذاشتن این پست، آگاه کردن دوست دغدغهمندی مثل شماست که میتونه روی اطرافیانش هم تاثیر بذاره و باعث بشه در کنار هم درستتر سفر کردن رو یاد بگیریم و به دیگران هم یاد بدیم تا اثراتِ مخرب سفر کردن روی طبیعت و فرهنگ کمینه بشه و جلوی اتفاقات ناراحتکنندهای مثل این گرفته بشه:
تعارض میان جامعه محلی و گردشگران
خواهشی که ازتون دارم اینه که اگه پست رو مطالعه کردید و به نظرتون مفید بود، با به اشتراک گذاشتن این پست با خانواده، دوستان و اطرافیانتون، باعث آگاهیِ تعداد بیشتری از افراد بشید و در حد خودتون به توسعهی پایدار گردشگری و جلوگیری از مشکلاتش کمک کنید.
تو کی هستی؟
به نظرم برای اینکه تا یه حدی درمورد اینکه این حرفایی که میزنم پایه و اساسش چیه، یه شهودی بدست بیارید، یه معرفی مختصر از خودم انجام بدم.
من فائزه هستم. اولا که آدم خاصی نیستم 😂
۳ ساله سفر کردن رو شروع کردم و به تدریج از پیلهی خودبافتهی یک مهندس کامپیوتر اومدم بیرون 😄
یک سال و نیمه داریم روی یه استارتاپ گردشگری، به نام جادهخاکی، کار میکنیم که از اهداف مهمش، توسعه گردشگری پایداره. البته قضیه خیلی گسترده است و ما هم در حدی نیستیم که همچین ادعایی داشته باشیم. در حدی که بتونیم و از پسش بربیایم یه گوشهی قضیه رو داریم سعی میکنیم بگیریم.
سال ۹۷ هم در دورهی راهنمایان اکوتوریسم موسسه طبیعت شرکت کردم. در آخر اینو بگم که هیچگونه تخصص آکادمیکی در این موضوع نداشتم و ندارم (از این بابت تا حدودی خوشحالم) و هرچیزی میگم حاصل بررسیها، تجربیات خودم و شنیدن و خوندن تجربیات کساییه که عمرشون رو در این زمینه گذاشتن.
اشکالات توییت مورد بحث
هدف کسی که این توییت رو کرده درست بوده ولی نتونسته خوب منظورش رو منتقل کنه و با این توییتش فقط حساسیت برانگیخته و بعد جواب نظرها رو هم درست حسابی نداده. ۳ تا اشکال عمدهی متن توییت رو در زیر میگم:
۱- دادن یک حکم کلی برای همهی جوامع محلی و در نظر نگرفتن تفاوتها
۲- لحن بیان مسئله، نظر شخصی گوینده و جانبدارانه به نظر میرسه
۳- واضح دونستن مسئله و عدم روشنگری و دادن اطلاعات کافی در پاسخ به نظرات
نکات مهم برای مطالعهی متن
برای اینکه پیشزمینهمون رو در شروع بحث با هم یکی کنیم، یه سری نکات رو میگم که موضعِ من نویسنده رو بدونید تا از برخی پیشداوریها هنگام خوندن متن، پیشگیری بشه:
۱- بنده کاملا مخالف حجاب اجباری هستم. به نظر من هم به صورت کلی انسانها، آزادی عقیده و عمل باید داشته باشن و انتخاب نوع پوشش هم یکی از اِلمانهای این آزادیه و هیچ شکی در این موضوع ندارم.
۲- در این موضوع هم که انسانها باید به عقاید همدیگه احترام بذارن و به عقاید هم توهین نکنن، شکی نیست.
۳- میدونم سیستم حاکم ایران، با محدودیتهایی که در زندگی روزمرهی ماها ایجاد کرده، همهمون رو تحت فشار گذاشته. به همین خاطر، بهتون حق میدم که سر قضیهی پوشش توی این بحث حساسیت داشته باشید. اما لطفا در نظر بگیرید این موضوعی که میخوایم درموردش صحبت کنیم فراتر از پوششه ( در واقع نوع پوشش یکی از زیر مجموعههاش میتونه باشه) و بعلاوه موضوع فرامرزیه و دغدغهای جهانی.
۴- برای اینکه متوجه اهمیت قضیه بشید و به اینکه این موضوع جهانیه، پی ببرید، میتونید کلیدواژههای sustainable tourism و responsible tourism رو جستجو کنید. من سعی میکنم در این جا به زبان ساده و خودمونی این موضوع و اهمیتش رو توضیح بدم.
گردشگری پایدار (sustainable tourism) یعنی چی؟
گردشگری پایدار روشیه برای سفر کردن و تجربه کردن (exploring) یک مقصد، به صورتیکه به فرهنگ، محیط زیست و مردمان اون منطقه احترام گذاشته بشه و باعث رشد هر دو طرف (گردشگر و جامعه محلی) بشه. شاید بگید که این تعریف سفر کردنه و عبارت «پایدار» اضافیه. اما متاسفانه بیشتر مردم اینجوری سفر نمیکنن!
بهتره اول منظور از پایداری رو با همدیگه مرور کنیم. همونطور که میدونیم، حفاظت و نگهداری (maintenance) همیشه سختتر و البته مهمتر از ایجاد کردنه. مثالهاش: رابطهی دوستی، کاشت و داشت درخت، یک استارتاپ و … . تنها در صورتی که از چیزی درست نگهداری بشه، میتونه پایدار بمونه. به این لیست میشه «مقصد گردشگری» رو هم اضافه کرد.
مقصد گردشگری یعنی جایی که گردشگرها برای دیدن و موندن انتخاب میکنن. میتونه اشاره به یه کشور، یه شهریا یه روستا داشته باشه و معمولا دلایل این انتخاب، «طبیعت، تاریخ و فرهنگ» اون مقصده. طبیعیه که برای اینکه یه جایی شناخته بشه، لازمه معرفی بشه. در مورد معرفی مقصد بعدا بیشتر صحبت میکنیم.
اما نکتهای که اینجا هم مانند موارد دیگه اهمیت داره اینه که حفاظت از یک مقصد و در نظر گرفتن و به کار بردنِ روشی برای نگهداری از اون، بسیار مهمتر و سختتر از معرفی کردنشه. تمام بحث و تمرکز این روزهای گردشگری در در دنیا همینه.
حالا احتمالا بتونید حدس بزنید پایداری در گردشگری به چه معناییه؟
پایداری (sustainability) مقصد گردشگری رو میشه به این صورت تعریف کرد:
برآورده کردنِ نیازهای امروزی، بدونِ از بین بردنِ قابلیتِ برآوردنِ نیاز برای آیندهی خودمون و نسلهای بعدی. این پایداری سه پایهی اصلی داره: اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی-فرهنگی. این سه تا پایه رو به زبون خودمونیتر ۳p میگن: مردم (people)، سیاره زمین (planet) و سود (profits).
هرکدوم از اینا رو یه توضیح مختصر میدم:
– زیستمحیطی (Environmental)
این بخش معمولا بیشتر از بقیه مورد توجه قرار میگیره و اطلاعاتِ عمومی در این زمینه به نسبت بالاتره. خوشبختانه آگاهیِ عمومی، نسبت به روشهای حفاظت از محیط زیست و دوری از عوامل تخریبکنندهاش، به یاری فعالان این عرصه، روز به روز داره افزایش پیدا میکنه. هرچند هنوز راه درازی پیش رو داریم تا همه، دغدغهی طبیعت و محیط زیست پیرامونشون رو داشته باشن اما مطمئنا شمایی که مخاطبِ این نوشتار هستید، شکی در لزومِ حفاظت از اون ندارید. یک اصل مهم در گردشگری مسئولانه هست که میگه:«تنها چیزی که از خودمون در طبیعت به جا میذاریم، ردپاست و تنها چیزی که از طبیعت با خودمون میاریم، عکسه» اگه دوست دارید و میخواید در این مورد، بیشتر بدونید و بخونید، کتاب «طبیعتپیمایی بی ردپا» رو پیشنهاد میکنم.
واضحه که برای اینکه گردشگری در یک مقصد، پایدار باشه (نسلهای آینده هم بتونن از اون زیباییها لذت ببرن و بعلاوه منبع درآمدی برای نسلهای آینده جامعه محلی باشه)، لازمه طبیعت و محیطزیستش حفظ بشه.
سفر گروهی به بلوچستان، بهمن ۹۷
– اقتصادی (Economic)
برای برآوردن نیازهای گردشگرها از جمله اقامت، وعدههای غذایی، خرید سوغات و تفریح و سرگرمی نیاز به خدمات دهندگان در مقصد وجود داره. به همین خاطر زمانی که مقصدی، گردشگری میشه، کسبوکارهای گردشگری متناسب با این نیازها بوجود میاد که پیش از اون وجود نداشته. حالت بهینه اینه که ارائهدهندگان این خدمات، افراد بومی همونجا باشن که هم باعث اشتغالآفرینی در اونجا بشه و هم با رونق این کسبوکارها، سرمایه به جوامع محلی تزریق بشه. یکی از مزایای صنعت گردشگری، نسبت به صنایع دیگه مثل نفت، اینه که عمده سرمایه مستقیم به خود مردم میرسه. اما نکتهای که وجود داره اینه که این کسبوکارها در صورتی پایدار خواهند بود که سودآور باشن.
مثلا در استانهای زیبایی مثل کردستان و بلوچستان، جوانان از سنین پایین به خاطر بیکاری، به اجبار به شغلهای کاذب، ناپایدارو پرخطری مثل قاچاق سوخت، کولبری، قاچاق کالا و … روی میارن. با وجود اینکه اگه گردشگری در این مناطق، درست و اصولی توسعه پیدا کنه (چون پتانسیلهای گردشگری زیادی دارن)، میتونه کسبوکارهای پایدار برای جوانان بوجود بیاره (هم برای این نسل و هم برای نسلهای آینده)
نمونهای از این موضوع رو میشه در روستای سلخ قشم دید که با اقامتگاه بومگردی که خانم زینت دریایی راه انداختن، به تدریج تمام خانمهای روستا در زمینههای مختلف اقامتی، غذای محلی، صنایع دستی و … مشغول به کار شدن.
برای کمک به این کسب و کارها، پایداری و توسعهشون، ما وظیفه داریم در سفرهامون، تلاش کنیم از خدماتی که جامعه محلی مقصد میده، بیشترین استفاده رو ببریم. مثلا به جای اقامت در هتل یا ویلایی که سرمایهگذارش کسیه که در تهران یا جاهای دیگه زندگی میکنه و سودش به اون میرسه، درخانههای محلی اقامت کنیم، از وعدههای غذایی محلی که در خونهها میپزن استفاده کنیم، صنایع دستی و سوغات و محصولات محلی بخریم و … . (کاری که جادهخاکی میخواد انجام بده، اینه که به این لیست، تجربهگردی رو هم اضافه کنه. که گردشگرها بتونن در مقصد، با افراد محلی همراه بشن و تجربههای ناب و جذاب محلی که در اونجا میشه بدست آورد رو داشته باشن. مثالهاش رو میتونید اینجا ببینید: https://jadehkhaki.com/experiences)
– اجتماعی (social)
همونطور که میدونید، بقای انسان روی زمین، کاملا بستگی به حفاظت از محیط زیست داره و مطمئنا هیچ انسانِ نسبتا مطلعی، شکی در رابطهی انسان و محیط زیست نداره. فاجعههای زیستمحیطی که هر از گاهی در گوشه کنار این دنیا اتفاق میفته، اغلب نتیجهی فعالیتهاییه که بشر به ویژه از ۱۰۰ سال قبل در راه رسیدن به توسعه و رفاه داشته و باعث تخریب و آلودگیِ محیط زیست شده. ما نیازمند توسعهای هستیم که هم مردممدار باشه (یعنی به بهبود شرایط زندگی انسانها کمک کنه) و هم مبتنی بر حفاظت از محیط زیست باشه.
به همین خاطر میگیم محیط زیستِ هر منطقه و جامعه محلی که اونجا زندگی میکنه، رابطهی تنگاتنگی با هم دارن. این دو تا میتونن در مقابلِ هم قرار بگیرن و باعث نابودی هم بشن. اما در حالتِ پایدار، میتونن همراستا با هم باشن. این در صورتیه که جامعه محلی، لزوم حفاظت از محیط زیستش رو احساس کنه و برای اون اقدام کنه. ما به عنوان گردشگر میتونیم (و به نظر من وظیفه داریم) به پایدار شدن این حالت کمک کنیم اما چطور؟!
وقتی به عنوان گردشگر به جایی سفر میکنیم، نهایتا چند روز رو در اون مقصد میگذرونیم و هدفِ اصلیِ اولیهی بیشتر افراد، لذت بردن، تفریح کردن، دور شدن از روزمرگیها و دغدغههای همیشگی و خوب کردنِ حاله.
اما مردمی که اونجا زندگی میکنن، ساکنان همیشگیاش هستند. زندگیِ اونها (به خصوص در جاهایی که کمتر صنعتی شده) به محیطِ پیرامونشون بستگی داره و اغلب از راههایی مثل کشاورزی، دامداری، صیادی و … کسب درآمد میکنن. [این روشهای کسب درآمد همهشون نسبت به محیط زیست مصرفی هستند. یکی از مزیتهای مشاغلِ مربوط به گردشگری اگه درست و پایدار توسعه پیدا کنه، اینه که خدماتیه نه مصرفی. مثلا اینو همه میدونیم که چرای بیرویهی دامها باعث از بین رفتنِ تدریجی پوشش گیاهی منطقه و فرسایش خاک میشه البته طبیعتگردیِ نادرست و بیرویه ماها هم میتونه باعثش بشه! دوگانهی پیچیدهایه کلا😄]
به همین خاطر توسعهی گردشگری در یک مقصد در صورتی میتونه پایدار بشه، که باعث بشه جامعه محلی هم نسبت به محیط زیست پیرامونش دغدغهمند بشن. این وقتی اتفاق میفته که جامعه محلی ببینه از اومدنِ گردشگر داره بهش سود میرسه و چون میخواد این منبع درآمد رو حفظ کنه، برای حفاظت از طبیعت، اقدام میکنه. (نمونهی یک فراخوان عمومی در یک گروه تلگرامی بلوچستان رو در زیر میبینید که نمونهاش در اون منطقه داره روز به روز بیشتر میشه)
به همین دلیله که میگیم گردشگر باید به فرهنگ جامعه محلی احترام بذاره و کاری نکنه که آسیبهای زیستمحیطی و اجتماعی برای مقصد داشته باشه. چون رفته رفته باعث نارضایتی جامعه محلی از حضور گردشگر میشه و به جای تاثیر مثبت، تاثیر منفی خواهد داشت و تعارض بوجود میاد.
مدلهای تجربی چرخه حیات یک مقصد و الگوی رنجش داکسی در گردشگری وجود داره که در نمودار زیر به صورت خلاصه براتون ترسیم کردم:
اگه در نقطهی آغاز رکود، آموزشهای لازم به جامعه محلی برای چگونگی پذیرش گردشگر داده بشه و بعلاوه گردشگرهایی که به اون منطقه میرن، آگاهانه سفر کنن، میتونیم شاهد تجدید حیات و یا حداقل ثبات مقصد باشیم. در غیر این صورت اون مقصد گردشگری از بین رفته حساب میشه. متاسفانه به علت بیتوجهی مسئولین، هیچوقت در زمان درست کارها انجام نمیشه و شاهد اتفاقات ناگوار در گردشگری هستیم. اتفاقی که در شمال کشور افتاده و هم محیط زیست و هم فرهنگ مهماننوازی مردم تغییر کرده، عملا اون رو به یک مقصد سوخته در گردشگری تبدیل کرده. بعلاوه اگه همین روال تخریبی ادامه پیدا کنه، طبق نظر و پیشبینی کارشناسان، فرزندان نسل ما، دریای کاسپین و جنگلهای هیرکانی شمال رو نخواهند دید و از لذتهاش بیبهره میشن.
اگه گردشگری پایدار، روش اصلی و رایج سفر کردن بشه، چه تاثیری در دنیا داره؟
تبادل فرهنگی بیشتری رخ میده و تفکر نژادپرستی (قومگرایی) بین مردم دنیا روز به روز کمتر و کمتر میشه. بعلاوه تفکرات نادرستی که در برخی اقوام وجود داره، در دراز مدت (نه کوتاه مدت و عجولانه) اصلاح میشه.
کسی که گردشگری پایدار رو به عنوان روش سفر کردن انتخاب میکنه، گردشگری آگاه است که در حفاظت از محیط زیست، میراث تاریخی و فرهنگی نقش داره. بعلاوه کسیه که به برابری اجتماعی و شرایط زندگی مناسب برای همگان کمک میکنه. سفر کردنش هم برای خودش رشد شخصی داره و هم باعث رشد اجتماعی میشه.
پاسخ سوالهای مهم
لطفا این بخش رو، بعد از خوندن نوشته مطالعه کنید. در غیر این صورت، به درستی متوجه پاسخ نخواهید شد. اینها سوالهاییه که دیدم بیشتر برای افراد مطرحه و مورد بحث قرار گرفته.
🔍 آیا رعایت حجاب عرفی مقصد سفر، برای زن/مرد لازمه؟
طبق صحبتهایی که تا اینجا شد، یک گردشگر آگاه، باید قبل از سفر در مورد فرهنگ، اعتقادات هنجارها و عرف جامعه محلی پرس و جو و مطالعه کنه و در هنگام سفر، بهشون احترام بذاره تا در مدت محدود حضورش در مقصد (به سبب تفریح و لذت)، موجب رنجش جامعه محلی و آسیبهای اجتماعی در مقصد نشه.
درمورد حجاب، چون حساسیت مردم ایران، روی این موضوع زیاده، برای اینکه به دور از جهتگیری، تعصب، عصبانیت و فشارهایی که هست، بتونیم فکر کنیم، بیاید تصور کنیم (اگه حتی تصور کردنش سخته) در شرایطی هستیم که یک سیستم سکولار در ایران حاکمه و قانون حجاب اجباری وجود نداره.
در این شرایط شما میخواید به جایی سفر کنید. اگه در مورد فرهنگ مردم محلی اون منطقه مطالعه کردید و دیدید حجاب جزء فرهنگشونه، تفکر پذیرش آزادی پوشش به عنوان حق طبیعی افراد وجود نداره و حجاب نداشتن اونجا باعث ایجاد رنجش و مشکلات میشه، بله لازمه رعایت کنید.
به عنوان مثال بلوچستان یکی از مقاصدیه که الان در اون مدل چرخهی حیات گردشگری، در مرحلهی توسعه است و کم کم داره به خاطر رفتارهای خارج از عرف برخی گردشگران، رنجیدگیِ جامعه محلی بوجود میاد. نتیجهاش در جامعه فعلی مردسالار بلوچستان، محدودیتهای بیشتر برای خانمها و دختران (بعضا شنیده شده حتی نمیذارن از خونه بیان بیرون)، دامن زدن به چند همسری و کودک همسری که در اون منطقه هست، سست شدن بنیان خانواده و … است.
ولی اگه میخواید برید مثلا کردستان، با کمی تحقیق و پرس و جو قبل از سفر میتونید بفهمید، که این تفکر آزادی پوشش مخصوصا تو شهرها وجود داره و از لحاظ پوشش خیلی محدودیتی وجود نداره. اما توی همون کردستان، اگه میخواید در مراسم پیرشالیار شرکت کنید، چون مراسم مذهبیه، لازمه پوشش عرف مذهبی اون منطقه رو رعایت کنید. بنابراین باید هرجایی میخواید برید، از قبل در موردش اطلاعات بدست بیارید.
🔍 مگه فرهنگها و تفکرات نادرست نباید تغییر کنن؟
بله درسته! باید تفکرات و روشهای زندگی نادرست (مثل چند همسری، کودک همسری، تعداد فرزندهای زیاد، عدم پذیرش آزادی پوشش و …) تغییر کنه اما زمان نیاز داره و تخصص!
اگه تغییرات فرهنگی نیازه، گردشگری که صرفا به قصد لذت و تفریح «خودش» یا از روی کنجکاوی میره به جایی، مسئولش نیست. تغییرات اجتماعی بسیار حساس و پیچیده هستند و برای اینکه کمترین آسیبها رو به همراه داشته باشن، باید کار رو به متخصصین این موضوع سپرد. این کار متخصصان علوم اجتماعی، تسهیلگرهای اجتماعی و … است. بعلاوه اصلا به سرعت نباید اتفاق بیفته و نیازمند زمانه. پس شمایی که دو روز میری جایی به هیچوجه مسئول این نیستی که ضعفهای فرهنگی یک جامعه رو برطرف کنی.
این اتفاق به مرور میفته و هرچقدر سطح رفاه یک جامعه بالاتر بره و دیگه درگیر نیازهای اولیهشون نباشن، به مرور فرصت فکر کردن به باقی چیزها و اصلاح اونها رو هم پیدا میکنن. نکته اینه که اگه تغییری در فرهنگ هم نیازه، خود یک جامعه محلی باید اشتباه بودنش رو متوجه بشه، لزومش رو حس کنه و تصمیم به تغییر بگیره.
🔍 اگه اینطوره، یه آدمی هم که به حجاب معتقده، اگه میره به جایی که بیحجابن، نباید حجاب داشته باشه آره؟
براساس حرفهایی که در قسمتهای قبلی زده شد، اگه باعث ایجاد مشکل و رنجش برای جامعه محلی میشه، بله! فرقی با سوال اول نداره. یا نباید سفر کنه به اونجا یا اگه میکنه نباید حجاب داشته باشه.
🔍 پس تبادل فرهنگی چطور قراره اتفاق بیفته؟
گردشگری که فقط برای تفریح میره به جایی، کمتر با جامعه محلی در ارتباطه و خیلی در این تبادل فرهنگی نقشی نخواهد داشت. اما اگه عمیقتر و آگاهانهتر سفر کنید، زمانِ بیشتری با جامعه محلی میگذرونید. در این صورت میتونید با همنشینی با جامعه محلی، در مورد فرهنگها و تفکرات، گفتگو و تبادل نظر کنید و از همدیگه یاد بگیرید، به هم تلنگر بزنید و باعث رشد اندیشه و شخصیتِ خودتون و جامعه محلی باشید (نکتهی مهم در این مسئله اینه که به هیچوجه نباید خودتون رو صاحب نظر و حق بدونید و فکر کنید هرچی که شما میگید درسته و نظرات خودتتون رو بیعیب و نقص و برتر بدونید. به همین خاطر واژهی تبادل رو به کار میبرن)
اما همین گردشگری که دوست داره در تبادل فرهنگی نقش داشته باشه، اگه هنجارهای جامعه محلی رو رعایت نکنه، ممکنه اصلا جامعه محلی رغبتی برای گفتگو باهاش نداشته باشه (و گارد بگیره) و درنتیجه فرصت برای این تبادل نظر و اندیشه بوجود نیاد.
دیدگاه تحلیلی و روش بحث تون واقعا عالی بود . این روز ها کمتر می بینم کسی در مورد چیزی عمیق بشه و به روش منطقی استدلال بیاره . سپاسگزارم و براتون در راهی که انتخاب کردید ( توسعه گردشگری مسئولانه ) آرزوی صبر جزیل دارم 😀
ممنون از لطف شما. امیدواریم بتونیم در حد خودمون، تاثیری بگذاریم.